دکتر وحید نوبهار، دکتر محسن امیری یکی از نوآوریهای قابلتوجه در تعامل میان شبکه بانکی و شرکت های بیمه گر ظهور الگوهایی است که در آن پاداشهای نقدی (Cashback Rewards) بهجای بازگشت وجه به حساب مشتری به اعتبار بیمهای قابلتبدیل تبدیل میشوند. این ایده که از دل اقتصاد دیجیتال و رفتارشناسی مالی مصرفکنندگان بیرون آمده، میتواند تحول اساسی در ساختار بانک-بیمه(Bancassurance) ایجاد کند. مدلهای موسوم […]
دکتر وحید نوبهار، دکتر محسن امیری
یکی از نوآوریهای قابلتوجه در تعامل میان شبکه بانکی و شرکت های بیمه گر ظهور الگوهایی است که در آن پاداشهای نقدی (Cashback Rewards) بهجای بازگشت وجه به حساب مشتری به اعتبار بیمهای قابلتبدیل تبدیل میشوند. این ایده که از دل اقتصاد دیجیتال و رفتارشناسی مالی مصرفکنندگان بیرون آمده، میتواند تحول اساسی در ساختار بانک-بیمه(Bancassurance) ایجاد کند. مدلهای موسوم به تبدیل پاداش نقدی به بیمه در واقع راهکاری برای پیوند میان رفتار مالی مشتری، تشویق به استفاده از خدمات بانکی رسمی و گسترش نفوذ بیمه در میان اقشار مختلف جامعه هستند. درالگوی کلاسیک بانک-بیمه همکاری میان دو نهاد مالی به فروشمتقاطع محصولات (Cross-Selling) محدود میشود؛ بانک بیمهنامه میفروشد و بیمهگر از شبکه بانکی برای گسترش بازار استفاده میکند. اما در الگوی اخیر رابطهای پویا و رفتاری ایجاد میشود که در آن رفتار مالی مشتریان در سیستم بانکی بهصورت مستقیم بر میزان برخورداری آنها از پوشش بیمهای تأثیر میگذارد و پاداشهای مالی حاصل از فعالیتهای بانکی همچون پرداخت منظم اقساط، استفاده از کارت اعتباری،سپردهگذاری بلندمدت یا خرید از شرکای تجاری بانک،به جای پاداش نقدیبه اعتبار بیمهای (Insurance Credit) تبدیل میشوند. این اعتبار میتواند برای خرید بیمههای خرد، بیمه عمر کوتاهمدت، پوشش درمان تکمیلی، بیمه حوادث یا حتی بیمه مسافرتی استفاده شود.
این سازوکار در ادبیات اقتصادی ساز و کار انگیزشی چندسطحی است که هم بانک و هم بیمهگر را منتفع میسازد. بانک از طریق افزایش تراکنشهای مشتریان و ارتقای وفاداری آنان، حجم درآمد غیرمشاع خود را تقویت میکند، در حالیکه بیمهگر از طریق تبدیل پاداشهای بانکی به بیمهنامه، دامنه نفوذ خود را گسترش میدهد. در این میان مشتری نیز بدون پرداخت نقدی مستقیم از مزایای پوشش بیمهای بهرهمند میشود. چنین الگویی بهویژه برای اقشار کمدرآمد که تمایل یا توان پرداخت حق بیمه را ندارند، انگیزه ای به سوی شمول مالی (Financial Inclusion) محسوب میشود. پیادهسازی موفق این الگو از نظر فنی، مستلزم ایجاد زیرساخت دادهمحور و سکوهای مشترک میان بانکها و بیمه گران ست. دادههای رفتاری و تراکنشی مشتریان در این سامانهها تحلیل شده تا الگوهای منظم و قابلاعتماد تشخیص داده شود. بهعنوان نمونه عملی اگر فردی در شش ماه گذشته اقساط وام خود را بهموقع پرداخت کرده باشد، سیستم بهصورت خودکار پاداشی معادل درصدی از مبلغ تراکنشها را به کیف پول بیمهای او واریز میکند. این اعتبار سپس میتواند برای تمدید بیمهنامه یا خرید پوشش جدید استفاده شود. در برخی نمونههای بینالمللی همانند همکاری Manulife و DBS Bank در سنگاپور یا Paytm Insurance در هند، این فرایند برخط بوده و بدون نیاز به مراجعه حضوری انجام میشود. این الگو توانسته است مفهوم بیمه را از یک کالای اجباری به یک پاداش مالی تغییر دهد. در روانشناسی اقتصادی دریافت پاداش فوری یکی از عوامل کلیدی در شکلگیری رفتار مصرفی پایدار است. بنابراین، هنگامی که مشتری احساس کند رفتار مالی منظم یا تراکنشهای بانکی او به پاداشی واقعی منجر میشود، تمایل بیشتری به مشارکت در سیستم رسمی مالی خواهد داشت. این موضوع در کشورهایی که با مشکل پایین بودن ضریب نفوذ بیمه مواجه هستند، اهمیت مضاعف دارد.
از دیدگاه کلان اقتصادی و سیاستگذاری مالی، اجرای الگو کشبک قابلتبدیل به بیمه در بستر کشور میتواند یکی از مسیرهای عملی و هوشمندانه تحقق الگوی بانک-بیمه هوشمند و بسترسازی برای گسترش بیمههای خرد اجتماعی باشد. در شرایطی که بخش قابلتوجهی از جمعیت کشور، بهویژه در دهکهای پایین درآمدی، به دلیل محدودیت منابع مالی یا ضعف فرهنگ بیمهای در حاشیه شبکههای حمایتی و بیمهای قرار دارند، ترکیب سازوکار کشبک بانکی با خدمات بیمه خرد میتواند ابزار سیاستی نوینی برای افزایش شمول مالی و بیمهای فراهم آورد. در این الگو کشبک بهعنوان نوعی بازگشت ارزش تراکنشی از حوزه بانکداری صرف به قلمرو بیمههای اجتماعی منتقل میشود. می توان گفت بخشی از پاداش نقدی یا اعتباری حاصل از فعالیتهای بانکی مشتریان- مانند خرید با کارت، انتقالوجه، یا پرداخت قبوض به صورت خودکار به اعتبار بیمهای فرد تبدیل میشود. این اعتبار در یک حساب بیمهای خرد ذخیره و به تدریج به حقبیمه بیمههای درمان تکمیلی، بیمههای حوادث انفرادی یا حتی بیمههای بازنشستگی مکمل تخصیص مییابد. لذا فرد بدون پرداخت مستقیم و محسوس، به شکل تدریجی وارد چرخه رسمی بیمه و حمایت مالی میشود. نیز باید خاطرنشان کرد که این الگو یکی از مصادیق شکلگیری اقتصاد رفتاری در بیمه(Behavioral Insurance Economics) است زیرا با تکیه بر عادات و الگوهای مصرفی افراد، مسیر ورود آنها به نظام بیمهای را بدون نیاز به تغییر ناگهانی در رفتار مالی ممکن میسازد. حتی این الگو میتواند در میان اقشار کمدرآمد که اغلب حساسیت بالایی به هزینههای نقدی دارند، نقش کلیدی در کاهش موانع روانی و اقتصادی ورود به بیمه ایفا کند. در واقع، مشتری احساس نمیکند هزینهای جدید پرداخت میکند، بلکه درک میکند که بخشی از منافع بانکی خود را بهگونهای بلندمدت و مولد مصرف میکند. اجرای موفق این الگو مستلزم ایجاد چارچوب مشترک تبادل داده نهاد ناظر شبکه بانکی و بیمه بوده که باید امکان یکپارچهسازی دادههای رفتاری مالی و بیمهای را فراهم آورد تا بتوان شاخصهای جدیدی از ارزش اعتباری بیمهایو ریسک فردی تعریف و محاسبه کرد. چنین دادههایی در ارزیابی توان مالی مشتریانو در طراحی نرخهای حقبیمه مبتنی بر ریسک (Risk-Based Pricing) و تحلیل پایداری مالی بیمههای خرد نیز اهمیت راهبردی دارند. از سوی دیگر همکاری نهادهای ناظر دو حوزه بانکی و بیمهای میتواند زمینهساز طراحی یک سامانه ملی دادههای مالی-بیمهای شود که در آن اطلاعات تراکنشی، سوابق پرداخت، رفتار اعتباری و الگوهای مصرف خدمات بیمهای به شکل نظاممند و استاندارد مبادله شوند. این همگرایی نهادی اگر در چارچوب سیاستهای کلان دولت در حوزه رفاه اجتماعی و فقرزدایی تعریف شود، میتواند نقش ابزار سیاستگذاری اجتماعی و ساز و کار افزایش تابآوری اقتصادی خانوارها را ایفا کند.
سخن آخر اینکه اگر نهادهای کلیدی کشور بهویژه بانک مرکزی، بیمه مرکزیو وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بتوانند سیاستهای هماهنگ برایتوسعه این الگو تدوین کنند، بانک-بیمه اجتماعی مبتنی بر کشبک میتواند به ابزاری مؤثر برای کاهش فقر، ارتقای تابآوری اقتصادی و افزایش سرمایه اجتماعی در نظام مالی کشور تبدیل شود. این الگو نمونهای از تلفیق هوشمند فناوریهای مالی، سیاستهای رفاهی و ابزارهای نوین بیمهای است که در صورت حمایت راهبردی، میتواند آینده نظام بانک–بیمه کشور را واردمرحلهای جدید از نوآوری اجتماعی و کارکرد اقتصادی پایدار سازد.